باب توبه مردی از اهل حبشه نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت : یا رسول الله ، گناهان من بسیار است . آیا در توبه به روی من نیز باز است ؟ پیامبر(ص) فرمود: آری ، راه توبه بر همگان هموار است . تو نیز از آن محروم نیستی. مرد حبشی از نزد پیامبر(ص) رفت .مدتی نگذشت كه بازگشت و گفت : یا رسول الله ، آن هنگام كه معصیت می كردم ، خداوند مرا می دید ؟ پیامبر (ص) فرمود: آری ، می دید . مرد حبشی ، آهی سرد از سینه بیرون داد و گفت: توبه ، جرم گناه را می پوشاند . چه كنم با شرم آن ؟ در دم نعره ای زد و جان بداد . پند این داستان روزگار را به گونه ای سر كنیم كه هیچگاه شرمگین خلایق و خالق نشویم . با شنیدن این داستان ، به یاد دوران دبستان افتادم . زمانی كه سال اول مدرسه ، درس ها و سرمشقهایم را با مداد می نوشتم . اما یك لحظه در فكر فرو رفتم و با خود گفتم : چرا مداد را در كلاس سوم از ما می گیرند و خودكار را به دستمان میدهند ؟ بعد از مدتی فکركردن یك جواب كوتاه اما ساده و روشن به ذهنم رسید ! چون دیگر فرصتی برای پاك كردن نداریم یا به عبارت دیگر ،فرصتی برای اشتباه كردن نداریم و اگر اشتباه كنیم تنها راه از بین بردن اشتباه ، خط زدن آن است و باقی ماندن اثر اشتباه بر روی كاغذ چقدر عیان و مشخص خواهد بود . مصداق سخن مرد حبشی كه در لحظه آخر گفت: توبه جرم گناه را می پوشاند . چه كنم با شرم آن ؟ نظرات شما عزیزان:
تیبو یعنی تنها ، ولی با خانواده موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |